تحویل‌ناپذیری دو معنای «توانایی» و مسئلۀ علت ناقصه

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار گروه فلسفه دانشگاه خوارزمی

چکیده

دو معنا از «توانایی» در سنت تفکر اسلامی رایج است. در تعریف فیلسوفان از «توانایی» مفهوم ضرورت و در تعریف متکلمان مفهوم امکان مندرج است. مطابق دیدگاه نخست، همین که فاعل در وضعیتی باشد که اگر کاری را بخواهد آن را انجام دهد و اگر نخواهد آن را انجام ندهد و نیز مانع یا رافع بیرونی او را از تحقق خواسته­اش باز ندارد، توانا محسوب می­شود. در نقطه مقابل، دسته­ای از متکلمان معتقدند که فاعل در صورتی توانا محسوب می­­شود که از «امکانِ فعل و ترک» برخوردار باشد. فخر رازی این دو تعریف را قابل ارجاع به یکدیگر می­داند. خواجه نصیر این صلح را «صلح من غیرتراضی طرفین» می­داند. او با تفکیک میان دو گونه از فاعل ـ فاعل­های امکانی و فاعل تامّ ـ مدعی می­شود که این دو تعریف در خصوص خداوند غیرقابل تحویل به یکدیگر و در مورد فاعل­های امکانی (انسانی) تحویل­پذیر به یکدیگر هستند. در این مقاله بعد از ذکر دلایل این مدعا خواهم گفت که این دو تعریف حتی در مورد فاعل‌های امکانی نیز تحویل­پذیر به یکدیگر نیستند. زیرا تنها راه حل برای جمع­پذیری این دو تعریف ـ توسل به علیت ناقصه ـ با اشکالات متعددی مواجه است.
 

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The Irreducibility of the Two Meanings of “Can” in Islamic Philosophy and Theology

نویسنده [English]

  • Bahram Alizade
Assistant Professor, Department of Philosophy, Kharazmi University
چکیده [English]

There are two meanings of "Can" in the tradition of Islamic thought. Philosophers have adopted their definition regarding the notion of necessity and Theologians (Mutakallimin) have chosen theirs based on the contingency. In the former view, the agent is capable if he is able to choose to perform actions (he would have done otherwise if he had willed to) and not prevented by external barriers from fulfilling his wishes. On the other hand, in the latter, capability is contingent; Meaning the agent must have the possibility to do otherwise. Razi assumed that these two definitions can be referred to each other. Nasir al-Din al-Tusi believes that there is a significant discrepancy between two kinds of agencies: God and Human. In the case of human agency, these are interchangeable, but in the case of God, they are not. In this article, I elaborate on these claims. Then, I illustrate these definitions are not interchangeable, even in the case of human agency because the only reason was used to support this claim, i.e. contributory causation, has many flaws.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Agent
  • Can
  • Necessity
  • Contingency
  • Being able to do otherwise
[1] ابن سینا، حسین (1404ق)، التعلیقات، تحقیق: الدکتور عبدالرحمن بدوی، قم، مکتب الإعلام الإسلامى.
[2] ــــــــــ (1395 هـ.ق) الهیات شفاء، تحقیق: الاب قنواتی و سعید زاید، قاهره، دارالکاتب العربی للطباعه و النشر.
[3] ــــــــــ (1417ق/ 1375ش)، الشفا، الطبیعیات، النفس؛ تصحیح و تعلیق حسن حسن‏زاده آملی؛ قم: مرکز النشر التابع لِمکتب الاعلام الاسلامی.
[4] ـــــــــ (1375ش) الاشارات و التنبیهات (3ـ1) ؛ شرح محمدبن‌محمد نصیرالدین‌طوسی و شرح شرح محمدبن‌محمد قطب‌الدین‌رازی؛ الطبعه الاولی، قم: نشر البلاغۀ.
[5] ارسطو (1378). دربارۀ نفس. ترجمه علی‌مراد داودی، چاپ چهارم، تهران، انتشارات حکمت.
[6] ــــــــ (1366). مابعدالطبیعه. ترجمه شرف الدین خراسانی، چاپ اول، تهران. نشر گفتار.
[7] اژه­ای، محمدعلی (1366). «قضایای شرطیّه و چگونگی صدق و کذب آنها»، معارف، دوره چهارم، شماره 1.
[8] باغنوی، قطب الدین الرازى (1381). الهیات المحاکمات مع تعلیقات. تهران، میراث مکتوب. 
[9] بهمنیار،  ابن المرزبان (1375). التحصیل. تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
[10] حلّی، فاضل مقداد؛ حسینی، ابوالفتح ابن مخدوم (1365). الباب الحادی عشر مع شرحیه النافع یوم الحشر و مفتاح الباب، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامی.
[11] رازی، فخرالدین (1410). المباحث المشرقیه.‌  دارالکتب العربی.
[12] ـــــــــــ (1986م). الاربعین فی اصول الدین. قاهره، مکتبه الکلیات الازهریه.
[13] ـــــــــــــ (1411). المحصل. عمان، دارالرازی.
[14] ـــــــــــــ (1420). تفسیر مفاتیح الغیب. دار احیاءالتراث العربی، الطبعة الثالثة.
[15] سبزواری، ملاهادی (1288ق). شرح المنظومه. تـهران، نشر ناب.
[16] شیرازی، صدرالدین محمد بن ابراهیم (1404ق). الحکمة المتعالیة فی ‌الاسفار‌ الاربعة، ج6. قم، انتشارات مصطفوی.
[17] ـــــــــــ (1360). الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه. تعلیقه: ملاهادی سبزواری، تصحیح و تعلیق: سید جلال الدین آشتیانی، مشهد، مرکز نشر دانشگاهی.
[18] طباطبایی، محمدحسین (1374). اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 3. تهران، انتشارات صدرا.
[19] ـــــــــــ (1383). نهایۀ الحکمه. تحقیق و تعلیق: عباس علی زارعی سبزواری، قم، موسسه النشر الاسلامی.
[20] طوسی، نصیرالدین (1356). تجریدالاعتقاد. شرح: علامه حلّی، قم، انتشارات مصطفوی.
[21] غزالی‏، ابو حامد (1382). تهافت الفلاسفة. تهران، انتشارات شمس تبریزی.
[22] ـــــــــــ (1426). احیاء علوم الدین. بیروت، دار ابن حزم.
[23] فارابی، ابونصر (1405). فصوص الحکم. تحقیق: شیخ محمدآل یاسین،‌ قم، انتشارات بیدار. 
[24] میرداماد، محمد بن مـحمد (١٣٧٤).  قـبسات. تهران، دانشگاه تهران .
[25] Moore, G. E. (1912). Ethics (Oxford: Oxford University Press).