قضا در فلسفۀ صدرا: نقدی بر تلقی علامه طباطبایی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار دانشگاه تهران (دانشکدۀ الهیات، گروه فلسفه و کلام اسلامی)؛

چکیده

ملاصدرا در عبارتی از اسفار می‌گوید که قضا صورت‌هایی علمی است که (1) لازم ذات واجب‌الوجود، (2) نامجعول، (3) بیرون از عالَم، (4) عاری از امکان واقعی، (5) قدیم بالذات، و (6) باقی به بقای خداوندند. علامه طباطبایی در نهایةالحکمة بر آن است که «لازم» در (1) نمی‌تواند به معنای «بیرون از ذات» باشد وگرنه (1) با (2) تا (6) در تناقض خواهد افتاد. افزون بر این، اگر آن صورت‌های علمیْ بیرون از ذات خدا باشند، آن‌گاه اگر معلومِ حضوری او باشند نظریۀ مُثُل، و اگر معلومِ حصولی او باشند نظریۀ صور مرتسمه صادق خواهد بود؛ درحالی‌که ملاصدرا هر دو را کاذب می‌داند. پس این صورت‌های علمی عین ذات واجب‌الوجودند و قضا نزد صدرا همان علم ذاتی خدا به تفاصیل خلقت است. به رای ما، اما، هم این مدعا ناروا است و هم آن دلایل نارسا. زیرا در فلسفۀ صدرا صورت‌های علمیِ یادشده با عقول مجرّد این‌همانی دارند و عقول مجرّد به هر شش صفت یادشده موصوف‌اند بی‌آن‌که تناقضی پدید آید. هم‌چنین ملاصدرا، برخلاف ادعای عجیب علامه، وجود مُثُل را به عنوان محل قضای الهی می‌پذیرد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Mulla Sadra on God’s Pre-Knowledge: A Critique of Allameh Tabatabayi’s Understanding of Mulla Sadra

نویسنده [English]

  • Mahdi Azimi
Assistant Professor of Islamic Philosophy at the University of Tehran
چکیده [English]

According to Mulla Sadra in his famous work, al-Asfar , God’s pre-knowledge is a set of epistemic forms which are (1) inseparable from His essence, (2) uncreated, (3) beyond the universe, (4) devoid of real possibility, (5) eternal per se, and (6) extant by His extance. Tabatabayi in Nihayat al-Hilmah believes that the term, “inseparable”, in (1) does not mean “out of essence”; otherwise, (1) would contradict (2)-(6). Furthermore, if the epistemic forms were out of God’s essence, then if they were known by presence, the theory of Ideas would be true, and if they were known by acquisition, the theory of “depicted Forms” would be true, while both of them are rejected by Mulla Sadra. Tabatabayi, therefore, says that these epistemic forms are identical with God’s essence, and that pre-knowledge in Mulla Sadra’s view is the same as God’s essential knowledge of the details of creature. In my opinion, but, this claim and its arguments, both, are incorrect, because the mentioned epistemic forms, in Mulla Sadra’s philosophy, are identical with abstract intellects which have all six properties without any contradiction. Again, Mulla Sadra, in contrary to Tabatabayi’s strange claim, believes in the existence of Ideas as thesauruses of divine pre-knowledge.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Allameh Tabatabayi
  • Destiny
  • ideas
  • Mulla sadra
  • Pre-knowledge
  • Universe
 
[1]   سبزواری، ملا هادی (1379). شرح المنظومة، صححها و علق علیها حسن حسن‌زاده آملی، ج 5، تهران: نشر ناب.
[2]   شیرازی، صدرالدین (1354). المبدأ و المعاد، به تصحیح سیّد جلال‌الدین آشتیانی، تهران: انجمن حکمت و فلسفۀ ایران.
[3]   ---------- (1360). اسرار الآیات، با مقدّمه و تصحیح محمّد خواجوی، تهران: انجمن حکمت و فلسفۀ ایران.
[4]   ---------- (1360). الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة (مع التعلیقات للحاج ملا هادی السبزواری)، با تصحیح و تعلیق سیّد جلال‌الدین آشتیانی، مشهد: المرکز الجامعی للنشر.
[5]   ---------- (1361). العرشیّة، به تصحیح غلامحسین آهی، تهران: انتشارات مولی.
[6]    ---------- (1363) مفاتیح الغیب، با مقدّمه و تصحیح محمّد خواجوی، تهران: مؤسسۀ تحقیقات فرهنگی.
[7]   ---------- (1375). شواهد الربوبیّه، در مجموعه رسائل فلسفی صدرالمتألهین، به تصحیح و تحقیق حامد ناجی اصفهانی، تهران: انتشارات حکمت.
[8]   ---------- (1981). الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، بیروت: دار إحیاء التراث.
[9]   طباطبایی، سیّد محمد حسین (1383). نهایة الحکمة، صحّحها و علّق علیها غلامرضا الفیّاضی، ج4، قم: مرکز انتشارات مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
[10]  عظیمی، مهدی (1393). ماهیت منطق و منطق ماهیت، قم: مجمع عالی حکمت اسلامی.
[11]  مصباح الیزدی، محمد تقی (1405). تعلیقة علی نهایة الحکمة، قم: مؤسسۀ در راه حق.