دانشگاه تهران
فلسفه و کلام اسلامی
2008-9422
2588-5014
52
2
2020
01
21
گذر از سیاق بیناشخصی دلیل به درونیگرایی: نکاتی انتقادی
169
188
FA
سید محسن
اسلامی
دانشجوی دکتری فلسفه، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
s.eslami@modares.ac.ir
محمد
سعیدیمهر
0000-0003-4663-5792
استاد گروه فلسفه، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
saeedi@modares.ac.ir
10.22059/jitp.2019.266567.523058
کیت مانه در مقالۀ «درونیگرایی دربارۀ دلیل: غمانگیز اما صادق؟» (2014) طرحی برای دفاع از درونیگرایی دربارۀ دلیلِ هنجاریِ عمل پیش مینهد. به نظر او، باید به سرشت بیناشخصی دلیل نظر کنیم تا در یابیم دلایل محدود به وضع روانشناختی فاعل هستند. با این وصف، دلایل آن ملاحظاتی هستند که فاعلِ آرمانی در فرایند دلیلآوریِ آرمانی با فاعل به آنها اشاره کند. ایدۀ مانه این است که اگر این شرط برقرار باشد، چالشی برای بیرونیگرایی و زمینهای برای دفاع از درونیگرایی فراهم است. در مقابل، در این مقاله به یکی از ابهامهای فرایند دلیلآوریِ آرمانی اشاره میکنیم، یعنی آرمانیبودن یا نبودن زمان ِ این فرایند. استدلال میکنیم که آرمانی در نظر گرفتن زمان ترجیح دارد و این مانعی برای استدلال مانه است.
دلایل عمل,دلیل هنجاری,دلیل و انگیزش,درونیگرایی,نظریه هیومی
https://jitp.ut.ac.ir/article_74765.html
https://jitp.ut.ac.ir/article_74765_7c373ae3f254a8a1b42c19fff9708b49.pdf
دانشگاه تهران
فلسفه و کلام اسلامی
2008-9422
2588-5014
52
2
2020
01
21
تحلیلی انتقادی از نظریههای تکاملی در خصوص شیوع باورهای دینی
189
206
FA
سید مهدی
بیابانکی
استادیار گروه معارف اهلالبیت(ع) دانشگاه اصفهان
mehdibiabanaki@gmail.com
10.22059/jitp.2019.275962.523090
اینکه «چرا باورها و فعالیتهای دینی در فرهنگهای مختلف بشری و در همۀ زمانها شیوع گستردهای داشته و دارد؟» مسئلهای است که در چند دهۀ اخیر مورد توجه بسیاری از فلاسفه و دانشمندان مرتبط با حوزۀ دین قرار گرفته است. نظریات تکاملی میکوشند با مطالعۀ دین به عنوان یک پدیده طبیعی، به این پرسش پاسخ دهند. دو دسته نظریۀ تکاملی در خصوص این مسئله وجود دارد که عبارتاند از نظریۀ محصول فرعی و نظریۀ انتخاب گروهی. ما در این مقاله ضمن تحلیل و بررسی دو نظریۀ فوق، نشان میدهیم که این دو نظریه در پاسخ به پرسش فوق چندان موفق نیستند. تحلیل ما نشان میدهد که این دو نظریه در چهار محور اساسی با چالش مواجه هستند: <br /> (1) ابهام در مفهوم «سازگاری تکاملی دین»، (2) تلقی و تعریف محدود و ناقص از دین، (3) محدودیتها و شکافهای تبیینی، و (4) عدم تمایز میان بنیانهای طبیعی و عقلانی باورهای دینی.
<strong> </strong>
سازگاری,شیوع باورهای دینی,نظریه انتخاب گروهی,نظریه تکامل,نظریه محصول فرعی
https://jitp.ut.ac.ir/article_74766.html
https://jitp.ut.ac.ir/article_74766_9e9305d1f9190eab63134a1bd60c4b50.pdf
دانشگاه تهران
فلسفه و کلام اسلامی
2008-9422
2588-5014
52
2
2020
01
21
پژوهشی پیرامون هنر از حیث اعتباری بودن براساس نظریۀ اعتباریات علامه سیدمحمدحسین طباطبایی
207
228
FA
عفت السادات
حسینی
دانش آموخته دکتری فلسفه هنر، دانشکده حقوق، الهیات و علوم انسانی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران
sadat.hosseini@srbiau.ir
پرویز
ضیاء شهابی
استادیار گروه فلسفه هنر، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی،تهران، ایران.
p-zia@srbiau.ac.ir
محسن
جوادی
استاد گروه فلسفه اخلاق، دانشکده الهیات و معارف اسلامی ، دانشگاه قم؛
moh_javadi@yahoo.com
10.22059/jitp.2019.276133.523091
در مقالۀ حاضر نشان داده شده که اگر احکام «شیء الف اثر هنری است.» و «صاحب اثر/ زید هنرمند است.» احکامی اعتباری و مفاهیم «هنر» و «هنرمند» نیز مفاهیم و معانی اعتباری دانسته شوند، به چه نتایجی میتوان رسید. تبیین مبانی معرفت شناسانۀ هنر، رابطۀ هنر با حقیقت، هنر بهمثابۀ وسیلۀ رساندن آدمی به کمال حقیقی، ارتباط هنر با زندگی فردی و اجتماعی، هنر بهعنوان اعتباری قراردادی و اینکه نمیتوان از مفهوم هنر تعریف به حدتام ارائه داد از مهمترین نتایج این نوشتار است. همچنین تقسیم اعتباریات به اعتباریات قراردادی و غیر قراردادی از نوآوریهای این مقاله است.
اعتباریات,علامه سیدمحمدحسین طباطبایی,هنر,هنرمند
https://jitp.ut.ac.ir/article_74767.html
https://jitp.ut.ac.ir/article_74767_693ff805072f935c5ead23ad665a7b3f.pdf
دانشگاه تهران
فلسفه و کلام اسلامی
2008-9422
2588-5014
52
2
2020
01
21
معرفت حضوری به احد نزد افلوطین و مولوی
229
249
FA
هادی
داوودی زواره
دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه دانشگاه اصفهان
davoodi1364@gmail.com
سعید
بینا
دانشیار فلسفه دانشگاه اصفهان
said_binayemotlagh@yahoo.fr
10.22059/jitp.2019.276973.523103
معرفت حضوری در باب خداشناسی از جانب اندیشمندان بسیاری مورد واکاوی قرار گرفته است. این نوشتار در پی پاسخ به این سؤال است که در منظر افلوطین و مولوی معرفت حضوری به احد چگونه و از چه طریقی حاصل میشود؟ فرضیه مقاله این است که: امکان معرفت حضوری برای شناخت احد از طریق نوس/عقل کلی به روش شهودی وجود دارد اما در مرحلۀ نهایی این ادراک حضوری حتی با فرارفتن از نوس/عقل کلی به دست میآید. روش مقاله در فهم و تحلیل سخنان این دو، تطبیقی با رویکرد تفسیری است. اهمیت جستار به ویژه در زمینۀ مطالعات بینفرهنگی از این رو است که با وجود آنکه برخلاف مولوی، عرفانِ افلوطینی ملتزم به وحی نیست و این عرفان ارتباط چندانی با دین عصر خود (مسیحیت) برقرار نمیکرد و فارغ از تفاوت در منطق و بیان، در خصوص امکان معرفت حضوری به احد و چگونگی آن، اشتراکات نسبی یافت میشود.
عقل استدلالی (دیانویا/جزئی),عقل مشاهدهگر (نوس/کلی),فراوجودی احد,معرفت حضوری
https://jitp.ut.ac.ir/article_74770.html
https://jitp.ut.ac.ir/article_74770_5ad428f031d8f8b0cd8663e490013916.pdf
دانشگاه تهران
فلسفه و کلام اسلامی
2008-9422
2588-5014
52
2
2020
01
21
خدای شخصوار از منظر علامه طباطبایی در مقایسه با الهیات گشوده
251
270
FA
مسعود
رهبری
دانشجوی دکتری فلسفه اسلامی دانشگاه اصفهان
mas.rahbari@gmail.com
فروغ السادات
رحیم پور
5785-6109-0001-0000
دانشیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه اصفهان
fr.rahimpoor@gmail.com
10.22059/jitp.2019.262403.523042
شخصوارگی بهمعنای بهرهمندی از صفاتی چون آگاهی، اراده، حیات، قدرت، خیرخواهی و قابلیت تخاطب است و متون مقدس ادیان ابراهیمی چنین صفاتی را به خداوند نسبت میدهند. نحلۀ «الهیات گشوده» راه طیشده در الهیات کلاسیک مسیحی برای توصیف حقیقت الوهی را ناسازگار با کتاب مقدس میداند. این نحله به بازاندیشی در اوصاف الهی پرداخته، به بازتعریف اطلاق، بساطت و کمال مطلق الهی دست مییازد. اما علامه طباطبایی در برابر دوگانۀ تعالی یا شخصوارگیِ حقیقت الوهی، راه سومی مییابد که هر دو جنبه را در جایگاه شایستۀ خود نگهدارد و هیچکدام را فدای دیگر نکند. علامه طباطبایی ابتدا با استفاده از قواعد فلسفی، اتصاف خداوند به صفات کمالیِ شخصوار را اثبات میکند و آنگاه با تفکیک مقام احدیت از مقام واحدیت، تعالی، بیصورتی و فراشخصبودگی را به مقام احدیت، و اتصاف به صفات کمالیِ شخصوار را به مقام واحدیت خداوند اسناد میدهد.
الهیات گشوده,خدای شخصوار,علامه طباطبایی,مقام احدیت,مقام واحدیت
https://jitp.ut.ac.ir/article_74771.html
https://jitp.ut.ac.ir/article_74771_1b4a6a7bcea020b1f13a9df1376707de.pdf
دانشگاه تهران
فلسفه و کلام اسلامی
2008-9422
2588-5014
52
2
2020
01
21
ارزیابی انتقادی استدلال معرفتی و استدلال تعاکس بر حسن و قبح عقلی
271
287
FA
سید علی
طالقانی
0000-0002-2755-4981
استادیار گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم (ع)
taleqani@bou.ac.ir
حسین
رفیعی
طلبۀ سطح سۀ مرکز تخصصی آخوند خراسانی، رشته فلسفه و کلام اسلامی
hoseinrafie1395@gmail.com
10.22059/jitp.2019.274447.523085
آنچه ما «استدلال معرفتی» و «استدلال تعاکس» خواندهایم دو استدلال از سه استدلالیست که خواجه نصیرالدین طوسی، فیلسوف ـ متکلم امامی، در کتاب مهم و تأثیرگذار<em> تجرید</em><em> </em><em>الاعتقاد</em>، بر حُسن و قبح عقلی اقامه کرده است. نتیجۀ مورد نظر خواجه و مقدمات هر دو استدلال مبهم است و میتوان تفسیرهای متعددی از آنها ارائه داد. در این مقاله با تفکیک جهات معرفتشناختی و هستیشناختیِ هریک از استدلالها، روایتهای محتمل هر استدلال بیان شده و پس از صورتبندیِ منطقیِ هر استدلال، مورد ارزیابی قرار گرفته است. به زعم نویسندگان، نتیجۀ بهترین تقریر از استدلال نخست، حُسن و قبحِ عقلیِ معرفتشناختی است و نتیجة بهترین تقریر از استدلال دوم، حُسن و قبحِ عقلیِ هستیشناختی؛ و البته هیچیک از این دو استدلال نمیتواند نظریۀ عدلیه را اثبات یا دیدگاه مخالفانشان را ابطال کند.
استدلال تعاکس بر حُسن و قبح عقلی,استدلال معرفتی بر حُسن و قبح عقلی,خواجه نصیرالدین طوسی,معرفتشناسی حُسن و قبح,هستیشناسی حُسن و قبح
https://jitp.ut.ac.ir/article_74783.html
https://jitp.ut.ac.ir/article_74783_46a62a0825baabe7efad3b6f5b4b1f24.pdf
دانشگاه تهران
فلسفه و کلام اسلامی
2008-9422
2588-5014
52
2
2020
01
21
کثرتگرایی بیل و رستال؛ و وحدتگرایی حداقلی در مورد منطق
289
309
FA
حمید
علایی نژاد
پژوهشگر پسادکتری، گروه فلسفه، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
hamid.alaeinejad@gmail.com
مرتضی
حاجحسینی
دانشیار فلسفه، گروه فلسفه، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
m.hajihosseini@ltr.ui.ac.ir
10.22059/jitp.2019.276855.523101
براساس دیدگاه کثرتگرایی در مورد منطق، چندین نظام درست از منطق وجود دارند. در بیشتر قرائتهایی که از این دیدگاه وجود دارد، نسبیباوری در مورد منطق پذیرفته شده و درستیِ یک نظام از منطق بهنحوی وابسته به مؤلفهای متمایز از آن نظام منطقی دانسته میشود. بیل و رستال اما مدعی ارائۀ تقریری از کثرتگرایی هستند که در یک زبان واحد ارائه شده و متضمن قبول نسبیباوری در مورد منطق نیست. در مقالۀ حاضر، برخی از مهمترین انواع کثرتگرایی را معرفی کرده و نشان میدهیم که برخلاف ادعای بیل و رستال، کثرتگرایی ایشان اولاً نمیتواند در یک زبان واحد ارائه شود؛ ثانیاً متضمن قبول نوعی از نسبیباوری در مورد منطق است. بر اساس قبول این نتایج، تلاش میکنیم با معرفی دیدگاهی با عنوان «وحدتگرایی حداقلی» نشان دهیم که درصورتیکه کسی بخواهد دیدگاه بیل و رستال را بهعنوان یک دیدگاه قابل اعتنا در این حوزه در نظر بگیرد، لازم است وحدتگرایی حداقلی را بپذیرد.
<strong> </strong>
بیل و رستال,کثرتگرایی,منطق درست,نسبیباوری,وحدتگرایی
https://jitp.ut.ac.ir/article_74784.html
https://jitp.ut.ac.ir/article_74784_51f29d8d9f00d9fa09bb1177ed6932e8.pdf
دانشگاه تهران
فلسفه و کلام اسلامی
2008-9422
2588-5014
52
2
2020
01
21
ذهنی (پیشینی) بودن تجرد و مادیت در فلسفه صدرایی
311
330
FA
سید علی
علم الهدا
دانشیار گروه فلسفه اسلامی دانشگاه پیام نور
alamolhoda53@gmail.com
10.22059/jitp.2019.279290.523111
مسئله مجرد و مادی و معیار تمایز این دو از نگاه معاصرین در حوزه فلسفه ملاصدرا، بصورت امری تشکیکی و طیف گونه مطرح میشود و لذا مرز عینی و مشخصی به جز قابل اشاره حسی بودن یا نبودن بعنوان ملاک تمایز مجرد و مادی تعیین نمیگردد. این مقاله نشان داده است در فلسفه ملاصدرا تجرد و مادیت وابسته به مراتب وجودی موجودات است. و بر همین اساس نشان داده که هر موجودی متصف به مجرد بودن و مادی بودن، بصورت توأمان میشود. پس مرز خارجیای میان تجرد و مادیت تحقق ندارد. پس عامل اتصاف موجودات به ایندو ذهن و نوع نگاه و اعتبار کردن آن میباشد و لذا تجرد و مادیت وابسته به ذهن هستند و از تقسیمات پیشینی ذهن در نگاه به واقعیت (وجود) میباشند. و لذا تقسیم موجودات به مجرد و مادی براساس مبانی حکمت متعالیه تقسیمی سوبژکتیو است و این نوع نگاه به مسئله تجرد و مادیت، بحثهای بنیادین دیگر مانند ربط حادث به قدیم و رابطه نفس و بدن و بقای نفس و معاد را نیز تحت تأثیر مستقیم خویش قرار میدهد.
پیشینی,ذهنی,مادی,مجرد,ملاصدرا
https://jitp.ut.ac.ir/article_74785.html
https://jitp.ut.ac.ir/article_74785_9760eedc93cd413ca51c73b6539607d3.pdf
دانشگاه تهران
فلسفه و کلام اسلامی
2008-9422
2588-5014
52
2
2020
01
21
تحویلناپذیری دو معنای «توانایی» و مسئلۀ علت ناقصه
331
348
FA
بهرام
علیزاده
استادیار گروه فلسفه دانشگاه خوارزمی
bahramalizade@khu.ac.ir
10.22059/jitp.2019.269148.523068
دو معنا از «توانایی» در سنت تفکر اسلامی رایج است. در تعریف فیلسوفان از «توانایی» مفهوم ضرورت و در تعریف متکلمان مفهوم امکان مندرج است. مطابق دیدگاه نخست، همین که فاعل در وضعیتی باشد که اگر کاری را بخواهد آن را انجام دهد و اگر نخواهد آن را انجام ندهد و نیز مانع یا رافع بیرونی او را از تحقق خواستهاش باز ندارد، توانا محسوب میشود. در نقطه مقابل، دستهای از متکلمان معتقدند که فاعل در صورتی توانا محسوب میشود که از «امکانِ فعل و ترک» برخوردار باشد. فخر رازی این دو تعریف را قابل ارجاع به یکدیگر میداند. خواجه نصیر این صلح را «صلح من غیرتراضی طرفین» میداند. او با تفکیک میان دو گونه از فاعل ـ فاعلهای امکانی و فاعل تامّ ـ مدعی میشود که این دو تعریف در خصوص خداوند غیرقابل تحویل به یکدیگر و در مورد فاعلهای امکانی (انسانی) تحویلپذیر به یکدیگر هستند. در این مقاله بعد از ذکر دلایل این مدعا خواهم گفت که این دو تعریف حتی در مورد فاعلهای امکانی نیز تحویلپذیر به یکدیگر نیستند. زیرا تنها راه حل برای جمعپذیری این دو تعریف ـ توسل به علیت ناقصه ـ با اشکالات متعددی مواجه است.
<strong> </strong>
امکان,توانایی انجام فعل به گونه دیگر,ضرورت,علت ناقصه,فاعل
https://jitp.ut.ac.ir/article_74786.html
https://jitp.ut.ac.ir/article_74786_1585e20eb0bcb8f8ddb14ef7f100e9ac.pdf
دانشگاه تهران
فلسفه و کلام اسلامی
2008-9422
2588-5014
52
2
2020
01
21
نظریۀ شبح به خوانش ملاصدرا
349
365
FA
امیرحسین
منصوری نوری
دانشجوی دکتری فلسفه و کلام، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی
amirhoseindoa@gmail.com
حوریه
شجاعی باغینی
دانشجوی دکتری فلسفه و کلام، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی
shbagini@yahoo.com
محسن
شمس
دانشجوی دکتری فلسفه و کلام، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی
mohsenshams68@gmail.com
عین الله
خادمی
0000-0001-6704-4014
استاد گروه گروه فلسفه و کلام، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی
e_khademi@ymail.com
10.22059/jitp.2019.270320.523069
پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به پرسش: «رابطۀ میان علم و نظریۀ شبح به خوانشِ ملاصدرا چیست؟» شکل گرفت؛ با نگاهی به شبکه واژگانی ملاصدرا و رویکرد وجودی خاص او، میتوان تحلیلِ خوانشِ او از نظریۀ شبح را در مراحل زیر خلاصه نمود: 1. بیان مفاد نظریۀ شبح و نفی هرگونه تطابق میان وجود خارجی و شبح ذهنی، پذیرش اثر وجودیِ شبح و معرفی شبح به عنوان علت معدۀ حصول علم با نگاه وجودی خاص خود. 2. بیان مفیدِ علم بودن شبح برای کیفیات و معدومات. 3. بیان نقدهای وارد بر نظریه شبح و تحلیل نقدها. <br /> 4. طرح نظریه وجود ذهنی که علاوه بر ایجاد علم در معدومات و کیفیات، در سایر موارد وجودی نیز مفید علم باشد. با این تحلیل، میتوان این احتمال را بهعنوان یافتۀ این تحقیق بیان نمود که تئوری شبح، با اینکه مورد انتقاد جدی ملاصدرا است، با این حال ملاصدرا با نگاهی خاص، از این نظریه به عنوان مرحلهای از مراحل تکامل نظریۀ وجود ذهنیِ خود بهره برده است، نگارندگان بر این نگاه پافشاری ندارند اما اینگونه میاندیشند که در صورت پذیرش این نگاه مسئله صورت جدیدی پیدا خواهد نمود.
شبح,علم,علم به کیفیات,علم به معدومات,وجود ذهنی
https://jitp.ut.ac.ir/article_74795.html
https://jitp.ut.ac.ir/article_74795_46f18cc02694fda88e342ddab0dbc9f6.pdf
دانشگاه تهران
فلسفه و کلام اسلامی
2008-9422
2588-5014
52
2
2020
01
21
تحلیل مفهومی، گزارهای و سیستمی دیدگاه صریح فارابی در مسئلۀ تشخص
367
385
FA
سید رضا
مؤذن
دانش آموخته دکتری حکمت متعالیه دانشگاه اصفهان
s.rmoazzen@yahoo.com
10.22059/jitp.2019.264782.523054
دیدگاه فارابی در مسئلۀ تشخص دو گونه است: اول، دیدگاه انتسابی است. از دید ملاصدرا، فارابی معتقد است تشخص به نحوه وجود شیء میباشد. دوم، دیدگاه صریح فارابی در کتاب <em>تعلیقات</em> است. وی در این کتاب معتقد است عامل تشخص، زمان و وضع میباشند. ابهام در این دیدگاه در مفهوم واژهها، گزاره و چگونگی ارجاع دیدگاه وی به دالّ مرکزی اندیشه وی نمود یافته است. این مقاله رصد میکند که مفهوم تشخص به صورت واضح و متمایز از دید فارابی چیست؟ ساختار منطقی و زبانی گزارۀ منعکسکنندۀ دیدگاه فارابی چگونه است؟ و گزارۀ منعکسکنندۀ دیدگاه فارابی در تشخص چه رابطهای با دال مرکزی اندیشه فارابی، در شبکه معناییاش دارد. تحلیل مفهومی از تشخص نشان داده است که تشخص نزد فارابی مفهومی نسبی است، تحلیل گزارهای نشان داده است که دیدگاه فارابی در تشخص ذی وضع با سکوت و با ابهام ساختاری مواجه است، و تحلیل سیستمی در این تحقیق نشان داده است که مسئلۀ تشخص در فارابی متأخر به عنوان یک مسئله مطرح شده است و تشخص از طریق وجود با دال مرکزی اندیشۀ وی پیوند دارد. اما این بدان معنا نیست که دیدگاه فارابی در تشخص بتواند به عنوان پشتیبان استناد دیدگاه اصالت وجود به فارابی باشد.
اشتراک در وجود,تشخّص,تعیّن,فارابی,کتاب تعلیقات
https://jitp.ut.ac.ir/article_74802.html
https://jitp.ut.ac.ir/article_74802_c5b8a7479f29591981d958a17a60b59a.pdf